179. باب النّهي عن الإشراف علی قبر النّبيّص

در این باب فقط یک حدیث آمده. راوی آن احمد برقی و «جعفر بن المُثَنّی الخطیب» است که فرد اخیر را علمای رجال بنا به قول ممقانی واقفی و ناموثّق شمرده‌اند. هر دو «محمّد باقر» این حدیث را صحیح ندانسته‌اند و مجلسی آن را مجهول شمرده و می‌گوید: گویا در سند حدیث نام برخی از رُوات اسقاط شده است زیرا «جعفر بن المُثَنّی» از اصحاب امام رضاu بوده و زمان امام صادقu را درک نکرده است.

«جعفر» می‌گوید: زمانی که در مدینه بودم، سقف مسجد رسول خداص جایی که مشرِف بر مرقد رسول اکرمص بود، خراب شد، کارگران برای تعمیر سقف مسجد بالا و پایین می‌رفتند. من به یاران خود گفتم: کدام یک از شما با امام صادقu وعدة ملاقات دارد؟ تا از آن حضرت سؤال کند که آیا بالارفتن و مشرف شدن بر قبر رسول خدا جائز است یا خیر؟ فردای آن روز جمع شدیم یکی از دوستان گفت: ما از امام سؤال کردیم، امام فرمود: من دوست ندارم یکی بالا رود و بر قبر مشرِف شود. زیرا ممکن است چیزی ببیند که کور شود و یا رسول خداص را ببیند که به نماز ایستاده و یا با یکی از همسرانش [خلوت کرده است]!!

آیا معارف تشیّع همین چیزهاست؟! آیا نمونه‌ای از «آثار صحیح از امامان راستگو» که کلینی در مقدّمة کتابش وعده داده، همین است که بگوییم: رسول خداص پس از گذشت صد سال هنوز در قبر است و از عالم فانی به عالم باقی نرفته؟! و آیاتی که فرموده:

﴿لَهُمۡ دَارُ ٱلسَّلَٰمِ عِندَ رَبِّهِمۡ﴾                                                                     [الأنعام: 127]

«برایشان نزد پروردگارشان سرای سلامت و درود و ایمنی است».

و یا آیاتی که به عالم برزخ و بی‌اطلاّعی از دنیا اشاره فرموده (البقرة: 259، المائدة:  109 و 117) همه ـ نعوذ بالله ـ دروغ است و صد سال پس از رحلت رسول خداص و همسرانش در قبر ممکن است با زنانش خلوت کند!

این است علم و فهم رُواتی که احادیثشان را بر ما حجّت شمرده‌اند! کسانی که بی‌سواد و یا بی‌دین بوده‌اند ولی امروز مرویّات آنها رهنمای ما در فهم دین است!! آخوندها می‌گویند: قرآن «ظنّیّ الدّلالة» است و باید از اخبار کمک بگیریم و بهترین کتاب حدیث و خبر «کافی» کلینی است! در واقع اگر به توصیة آنها عمل کنیم باید روزبه‌روز در جهل و انحطاط فروتر و فروتر رویم!

اوّلاً: اگر اشراف بر قبر پیامبرص سبب کوری می‌شود چرا پیامبرص امّت را از این کار نهی نفرمود و چرا کسانی که پیکر مطّهّرش را به خاک سپردند و بر قبرش مشرِف شدند کور نشدند؟!

چنانکه در «موطّأ» مالک آمده است: پیامبرص که در آخرین روزهای عمر پر برکت خویش فرمود: «قاتل الله الیهود والنّصاری. اتّخذوا قبور أنبیائهم مساجد = خداوند با یهود و نصاری بستیزد که قبور انبیای خود را مسجد و عبادتگاه گرفتند» و فرمود: «لا تتخذوا قبري وثناً یعبد = قبرم را بتی مگیرید که مورد عبادت واقع می‌شود»، چرا در این مورد چیزی نفرمود؟

ثانیاً: مردم چگونه ممکن است از ورای سنگ و خاک، پیامبر و یا همسرانش را ببینند؟!

ثالثاً: منظور از دیدن چیست؟ اگر منظور دیدن روح آن حضرت است مگر نمی‌دانند که روح قابل رؤیت نیست؟

رابعاً: راوی جاهل فرقی بین نماز خواندن و خلوت کردن با همسر قائل نشده و نفهمیده که دیدن پیامبرص در حال نماز خواندن که ایرادی ندارد بلکه از معجزات آن حضرت محسوب خواهد شد و موجب تقویت ایمان مردم و تشویق آنها به اقامة نماز می‌شود.

خامساً: گیرم که پیامبرص پس از وفات ـ به قول غُلاۀ ـ احوال عجیب و غریب داشته باشد، امّا همسران آن بزرگوار که انسان‌های عادی بوده‌اند و در مناطق مختلف دفن شده‌اند، آنها چگونه پس از صد سال به مرقد پیامبر می‌آیند تا رسول اکرمص با آنها خلوت کند؟!

خوانندة محترم، نقل این روایت توسّط کلینی، نمایانگر عقل و فهم اوست! و کلینی همان است که این همه در کتب مختلف و در مجالس مذهبی از او تعریف و تمجید می‌شود!!