197. باب أنّ الأئمّة ‡کلّهم قائمون بأمر الله تعالی هادون إلیه

کلینی در این باب سه خبر آورده که هر دو «محمّد باقر» هیچ یک را صحیح ندانسته‌اند. مجلسی حدیث اوّل را مجهول و دو حدیث بعدی را ضعیف شمرده است. و به راستی نیز سند دو حدیث أخیر در غایت ضعف است.

در حدیث اوّل امام با اینکه به قول کلینی عالم به غیب و از دل مردم آگاه است، سائل را یک ماه معطّل کرده و سرانجام به او گفته: من مهدی موعود نیستم! ما که دربارة شخصیّت والای امام چنین گمانی نداریم که با دوستداران خود چنین رفتار کند.

در حدیث سوّم عدّه‌ای کذّاب از قول «عبدالله بن سنان»[1] ادّعا کرده‌اند که حضرت صادقu فرموده: «إمام» در آیة 71 سورة «أسراء»: «إمامُهُمُ الّذي بَینَ أظهُرهِم وهُوَ قائمُ أهل زمانِه = امامی است که در میان ایشان (= مردم) است و او قائم اهل زمان خود است»! می‌گوییم: اوّلاً: سورة اسراء مکّی است و در آن زمان بحثی از امام و امامت در میان نبود. ثانیاً: آیه 71 و 72 سورة إسراء دربارة قیامت است و مربوط به امام نیست که قائم باشد یا نباشد و لفظ «إمام» در این آیه چنانکه قبلاً گفته‌ایم به معنای «نامة اعمال» است نه امام به معنای پیشوای مردم و قطعاً با قرائن موجود در آیه، حضرت صادقu بهتر از سایرین می‌دانسته که مقصود آیه ربطی به امام و امامت ندارد. (دربارة این آیه رجوع کنید به کتاب حاضر، صفحة 334). ثالثاً: در دوران ما که إمامی بین أظهُرنا و در میان ما نیست، معنای آیه چه خواهد بود؟



[1]- برای آشنایی با او رجوع کنید به کتاب حاضر، ص 296 و 338 و 793.